جلال خوش چهره: مقامهای اسرائیل به سرعت با این واقعیت روبرو شدهاند که جنگ کنونی با حماس و تهاجم گسترده علیه مردم غزه، به آسانی آنچه نیست که ابتدا تصور میکردند. آنان بسیار کوشیدند که حملات بیرحمانه از زمین، هوا و دریا به غزه را با جنگ علیه مقاومت حماس تعریف کنند. اما بزودی افکار عمومی جهان و به تبع آن دولتها چه در منطقه خاورمیانه و چه غرب و ایضاً دیگر مناطق اعم از آسیا و آفریقا به جنایاتی که ارتش اسرائیل علیه مردم بیدفاع غزه مرتکب میشود، واکنش نشان دادند.
واکنشهای اعتراضی چنان گسترده است که سیاستگذاران اسرائیلی را به عکسالعملهای تند و پرخاشگرانه واداشته است. در روزهای اخیر اصلیترین کار سیاستمداران اسرائیلی در نه تنها محل سازمان ملل متحد بلکه در رسانههای با نفوذ جهان این شده که با الفاظ تند و کم سابقه رودر رو علیه درک عمومی از اوضاع خونبار غزه واکنش قرار گیرند.
اسرائیلیها باور نمیکردند که در کوتاه زمانی پس از حمله هفتم اکتبر حماس به درون مرزهای امنیتی آن سوی غزه، جایگاه خود را در منظر عمومی چنین از دست رفته و شکسته ببینند. آنان براین تصور بودند که برخی همراهیها و همدلیهای دولتهای غربی و به ویژه ایالات متحده، بریتانیا، کانادا و… با عصبانیت تلآویو در پی شکست اطلاعاتی _ نظامی از حماس، فرصت طلایی را برای هرگونه اقدام علیه نه تنها حماس بلکه فلسطینیان ساکن غزه و حتی کرانه باختری در اختیار دارند. از این رو اقدام آنان بیش از آنکه به واکنشی متناسب با حمله حماس شبیه یا نزدیک باشد، به نسل کشی علیه مردم غیر نظامی فلسطین انجامیده است. علاوه براین، رجز خوانیهای آنان درباره ویران کردن کامل غزه و خالی کردن این منطقه پرازدحام از ساکنانش، بلافاصله با واکنشهایی بیرون از تصور مقامهای تندرو و افراطی دولت بنیامین نتانیاهو روبرو شد.
واکنشها به جنایات ارتش اسرائیل اما تنها به کشتارگریهای در حال انجام نبود؛ بلکه هشیاری دولتهای عربی در برابر نیات اسرائیل نیز بر حجم سرخوردگیهای تلآویو افزود. دولت نتانیاهو براین تصور بود که با استفاده از فضای احساسی ایجاد شده در پی حمله حماس، خواهد توانست به راحتی حداقل یک و نیم میلیون فلسطینی ساکن غزه را راهی صحرای سینا، اردن، عربستان سعودی و امارات عربی متحده کند. به این ترتیب غزه برای توسعه طلبی ارضی اسرائیل فراهم میشد. مقاومت دولتهای عربی در برابر این سیاست اشغالگرانه، بر بار سرخوردگیهای مقامهای اسرائیلی افزود.
سرخوردگی دولت نتانیاهو اما تنها به موارد بالا خلاصه نمیشود؛ ارتش اسرائیل که سابقه حضور در غزه را در سالهای پیش از این دارد، نیک دریافته است که تحقق کامل حمله زمینی به غزه، به مثابه فرو بردن ارتش زمینی اسرائیل در باتلاقی است که بیرون آمدن از آن مرگبار خواهد بود. مقاومت و جنگ نامتقارن؛ آنهم در خرابههای غزه میتواند ارتش اسرائیل را با تلفات بالا زمینگیر کند. یکی از دلایل اصلی تعلل اسرائیل در انجام این منظور نیز به همین مهم مربوط است. در واقع اسرائیلیها نه برای خود و نه برای متحدان غربیشان هیچ برآورد روشنی ندارند از آنچه در پی حمله زمینی به غزه رخ خواهد داد.
چنین حدس زده میشود که پرسش مشاوران نظامی پنتاگون از نظامیان اسرائیلی و دولت آنان نیز همین است که پس از ورود به غزه، نقشه بعدی چیست؟ در صورت موفقیت در برکناری حماس از ساختار سیاسی حاکم بر غزه، چه راهکاری پیش رو خود دارد؟ آیا ارتش اسرائیل خواهد توانست در مدت طولانی در این منطقه پر خطر باقی بماند؟ آنگاه با هستههای مقاومتی که در پیامد آن شکل خواهد گرفت، چه خواهد کرد؟ کینه شکل گرفته میان فلسطینیان ساکن در غزه علیه جنایات ارتش اسرائیل چگونه کنترل خواهد شد؟ کدام دولت عربی جرات خواهد داشت که مسئولیت اداره غزه را برعهده گیرد؟ مهمتر این که آیا ارتش اسرائیل به اسیران در اختیار حماس توجه دارد؟ همین حالا مردم اسرائیلی با نگرانی از اجرای قانون «هانیبال» که دست دولت اسرائیل را برای حملات نظامی بدون نگاه به سرنوشت و امنیت جانی اسیران اسرائیلی باز میگذارد، به اعتراض مشغولند.
«بنیامین نتانیاهو» به درستی میداند که مردم اسرائیلی با لحاظ نگرانیهایشان، چک سفید به او ندادهاند؛ بلکه بخش بزرگی از اقدامهای عصبی او را تلاشی برای بقای خود بر مسند قدرت تفسیر میکنند. به این ترتیب است که دولت نتانیاهو اکنون خود را درمحاصره اعتراضها و موانعی محصور میبیند که بیست و اندی روز پیش کمتر تصور آن را داشت. از این روست که مقامهای اسرائیلی این روزها به شکل کم سابقه ، پرخاشگری را با جنایات خود در غزه آمیختهاند. غزه لقمه دندانگیری برای دولت بنیامین نتانیاهو نخواهد بود./همدلی
ثبت دیدگاه