کتاب
گرانیِ بیحساب و کتاب
چند روزی بیشتر از شروع به کار چاپخانهها و ناشران نگذشته و تعداد کتابهایی که در فهرستنویسیشان به چاپ سال۱۴۰۰ اشاره شده باشد،زیاد نیست اما قیمتهای همین چند عنوان نیز نشاندهنده افزایشی نهچندان منطقی است.بهعنوانمثال، یکی از تازهترین کتابها، چاپ نهم نمایشنامهای پرفروش از نیل سایمون است که انتشارات افراز چند سالی است آن را منتشر میکند. درحالیکه چاپ هشتم این کتاب ۸۸ صفحهای، یعنی چاپ پیشین آن، باقیمت ۲۰هزارتومان منتشرشده بود، این بار با ۳۰هزارتومان عرضهشده است. به عبارتی هر صفحه ۳۴۰تومان. در چاپ پیشین، هر صفحه ۲۲۷ تومان بوده است. این یعنی ۴۹/۷درصد افزایش. نزدیک به ۵۰درصد. البته کتابهای دیگر را نیز باید بررسی کنیم تا به میانگین برسیم. مثلا فیلمنامهای فارسی به قلم داوود ملکی در نشر برزآفرین در ۱۳۸صفحه منتشرشده باقیمت ۴۲هزارتومان که قیمت هر صفحهاش میشود ۳۰۴ تومان. میشود این پیمایش را تا چند کتاب دیگر نیز ادامه داد و به قیمت هر صفحه در چند کتاب دیگر نیز رسید اما این پیمایش ما را به رقمی برای هر صفحه بالغبر ۳۰۰تومان خواهد رسانید. این در حالی است که ما سال گذشته طی گزارشی در جامجم به میانگین ۲۴۶تومان برای هر صفحه کتاب رسیده بودیم. کتاب، حسابی گران شده است؛ گرانیِ بیحسابوکتاب و این پس از پایداری نسبی قیمت کاغذ دریکی دو سال گذشته، کمی عجیب به نظر میرسد.
تجسمی
وقتی هنرهای تجسمی از دید خارج میشود
هنرهای تجسمی اصیل و ریشهدار پیش از این هم خود را نه به عنوان یک هنر پاپ و عمومی که به عنوان هنری خاص جاانداخته بود. در نتیجه هیچگاه نتوانست بخشی از دیوار یا ویترین خانههای ایرانی را به خود اختصاص دهد. برای مثال معمولا روی کمتر دیوار خانهای میتوانید یک نقاشی از کوروش شیشهگران یا حسن روحالامین یا مثلا یک اثر حجمی از ژازه طباطبایی پیدا کنید.
تئاتر
گرانِ مظلوم
قبل از داوری درباره افزایش و کاهش قیمت بلیت تئاتر، باید از سازوکار قیمتگذاری نمایشها مطلع باشیم. برخلاف سایر کسبوکارهای فرهنگی مشابه مثل سینما و نمایش خانگی که مبتنی بر عرضه کالا نیستند، تئاتر نظام قیمتگذاری ثابت و مشخصی ندارد. نمایشها معمولا بر اساس عرف بازار، توسط صنف قیمتگذاری میشود و عواملی چون شهرت نویسنده و کارگردان و بازیگران، محل اجرا و کیفیت طراحی صحنه و لباس و مخارج آنها بر این قیمت تاثیرگذار است. بنابراین قیمت بلیت نمایش، شاید کف ثابتی داشتهباشد اما سقف ندارد و سال ۹۷ و ۹۸ با ورود تئاتر به اصطلاح لاکچری و درحالی که کف قیمت نمایشها ۱۵هزار تومان بود، برخی بلیتها تا ۲۰۰هزار تومان هم رسید که البته این دست نمایشها از پس کرونا برنیامدند. بنابراین طبق آمار فروش نمایشهای روی صحنه رفته در شش ماه نخست سال ۱۳۹۹ توسط ادارهکل هنرهای نمایشی، متوسط قیمت بلیت تئاتر در فروردین سالگذشته را باید ۳۵هزارتومان در نظر بگیریم. حالا این متوسط شاید به ۴۰هزارتومان رسیده باشد اما باتوجه به آسیب گسترده تئاتر در این یک سال، میتوان گفت عملا افزایش قیمت نداشتهایم.
سینما
افزایش ۵۰ درصدی قیمت نشستن در سالن
نظام متمرکز قیمتگذاری بلیت سینما، اوضاعش را از تئاتر بهتر کردهاست. فروردین ۹۹ هرچند کرونا سینماها را تعطیل کرد اما مساله افزایش قیمت بلیت فیلمها مطرح بود.
با این حال این قیمت بدون تغییر از نوروز ۹۸ در همان رقم ۲۰هزارتومانی برای سینماهای پردیس که سقف قیمت بلیت را داشتند، باقی ماند که ۹درصد مالیات بر ارزش افزوده، آن را به بیش از ۲۲هزار تومان میرساند. صنف سینماداران به همراه سازمان سینمایی تصمیم گرفتند در مدت کوتاه بازگشایی سینماها در تابستان به این رقم دست نزنند تا دستکم به انگیزه اقتصادی تماشاگران ضربه نزنند. اما نوروز امسال پس از این که بالاخره تلاش اهالی سینما برای تغییر رده شغلی سالنها از سوم به دوم نتیجه داد، خیال قیمتگذاران کمی راحتتر شد و رقم گیشه برای هر تماشاگر به ۳۰هزارتومان (با مالیات ۳۲هزار و ۵۰۰تومان) در سینماهای پردیس رسید. بنابراین رشد ۵۰درصدی قیمت بلیت سینما نشان میدهد تماشای فیلمها در سالن، گرانتر از سال قبل شدهاست.
پلتفرمها
دو و نیم تا ۴ برابر گرانتر!
احتمالا برخی علاقهمندان فیلم پیش خودشان به سینماها برای افزایش قیمت بلیت حق بدهند اما بعید است کسی باوجود رشد آشکار بازار پلتفرمهای پخش فیلم آنلاین خصوصا به خاطر کرونا، افزایش قیمت بلیت آنها را بپذیرد. خصوصا که استفاده از این پلتفرمها، مستلزم پرداخت هزینه اینترنت نیز هست و این اتفاق بار مالی سنگینی را به مردم تحمیل میکند. فیلیمو و نماوا، دو پلتفرم اصلی، نرسیده به کاروان گرانیهای ۱۴۰۰، در اواخر بهمن ۹۹ در اقدامی هماهنگ هزینه حق اشتراک ماهانه خود را از ۲۵هزار تومان به ۵۹ هزار تومان یعنی به بیش از دوبرابر رساندند. اما با آغاز نوروز، فیلیمو ناگهان این رقم را به ۹۹هزار تومان افزایش داد تا حاشیهای سنگین بر اقتصاد فرهنگ در سال جدید بسازد. حالا میتوان گفت دستکم فیلیمو، هزینه تماشای فیلم را نسبت به مدت مشابه سال قبل، به بیش از چهاربرابر رسانده و برای نماوا هم این گرانی حدود دوونیم
برابر است.
روزنامه
نشریات زیر تیغ تازههای جهان
کرونا، تغییر سبک زندگی مخاطبان، ظهور رسانههای مجازی و بیتدبیریهای دولت در حوزه تولید، واردات و حتی توزیع کاغذ از چند سو روزنامهها و نشریات را نشانه گرفتهاند.
کنایه معروف دیگر این روزها چه کسی روزنامه میخواند، همچنان داغ بود و روزنامهها با تیراژ کمتر و کاغذهای یارانهای بهزحمت منتشر میشدند که کرونا از راه رسید و ضربه نهایی را زد؛ برای مدتی روزنامهها منتشر نمیشدند، تیراژ کاهش یافته بود و رکود اقتصادی ناشی از پاندمی کرونا برای نشریات چارهای باقی نگذاشت، جز افزایش قیمت که البته بیشتر در رسانههای غیردولتی رخ داده است.
هنوز در آغاز سال هستیم و معلوم نیست در آینده روزنامههای دولتی خواهند توانست قیمت را حفظ کنند یا نه، اما تا اینجای سال، روزنامههای خصوصی در کمترین حالت هزار تومان گرانتر شدهاند که میکند به عبارت ۲۶ هزار تومان در طول ماه. ارزش پیشگویی ندارد که در آینده بیشتر از همین حالا، شهروندان به استفاده از پیامرسانهای اجتماعی روی خواهند آورد، در معرض انبوه اخباری قرار خواهند گرفت که درهم و آلوده به شایعات و خبرهای کذب هستند و کمترین میزان تحلیل و تعمق را انتقال میدهند. خبر بدتر اینکه تجربه نشان داده حذف کالاهای فرهنگی از سبد مصرفی شهروندان، ضربهای تقریبا جبرانناپذیز است، چراکه مرغ مخاطب از بامی که بپرد، پریده و به این راحتیها باز نمیگردد.






ثبت دیدگاه