دوشنبه, ۱۰ آذر , ۱۴۰۴ Monday, 1 December , 2025 ساعت ×
شناسه : 121217
تیر ۲۶, ۱۴۰۰ ساعت: 8:16
قتل زن ۴۰ ساله به دست شوهر ۷۰ ساله‌

به خودم که آمدم متوجه شدم نفس نمی‌کشد. از ترس اینکه دستگیر نشوم جنازه را مثله کردم و بعد داخل کیسه نایلونی گذاشته و از خانه بیرون بردم و در اطراف تهران انداختم. کارت‌های مقتول هم دست پسرم بود و او پول‌های داخل کارتش را برداشت می‌کرد.

اوایل سال ۹۷ زن جوانی با مراجعه به پلیس از ناپدید شدن خواهر ۴۰ ساله‌اش خبر داد و گفت: خواهرم با شوهرسابقش قرار ملاقات داشت، اما دیگر ناپدید شد. با شکایت این زن شوهر ۷۰ ساله مهرنوش بازداشت شد و او در تحقیقات گفت:

سال‌ها قبل، همسرم فوت کرد و پس از ازدواج بچه هایم از طریق یکی از آشنایان با مهرنوش که ۳۰ سال از من کوچک‌تر بود ازدواج کردم. اوایل زندگی همه چیز عالی بود، اما کم‌کم اختلاف سنی باعث شد که به اختلاف برسیم و جدا شدیم.

اما مدتی بعد به خاطر اینکه به او علاقه داشتم اصرار کردم که آشتی کنیم یک روز او پیش من آمد، اما بدون اینکه به توافق برسیم از پیش من رفت و دیگر خبری از او ندارم.

جابه‌جایی خانه

با گذشت مدت‌ها از این ماجرا با توجه به اینکه پرونده بدون نتیجه مانده بود کارآگاهان بار دیگر به سراغ شوهر مهرنوش رفتند، اما مشخص شد که پیرمرد خانه‌اش را تغییر داده است.
وقتی مأموران او را پیدا کردند گفت: صاحب خانه، مرا مجبور به تخلیه خانه کرد. در حالی که پیرمرد چنین ادعایی داشت در بررسی‌ها مشخص شد ادعای وی دروغ بوده و همین موضوع شک مأموران را به او بیشتر کرد. همچنین در بازرسی از خانه قبلی او لکه‌های خون روی دیوار و کف مشاهده شد و همین مسأله فرضیه دست‌داشتن پیرمرد در قتل همسر سابقش را قوت بخشید.
بدین ترتیب وی بازداشت و روانه زندان شد، اما در زندان خود را حلق آویز کرد و بلافاصله به بیمارستان منتقل شد. او که با تلاش کادر درمان از مرگ نجات پیدا کرده بود بعد از ۲۰ روز از کما بیرون آمده و به جنایت اعتراف کرد و گفت: وقتی مهرنوش به خانه‌ام در افسریه آمد خیلی اصرار کردم تا برگردد و دوباره باهم ازدواج کنیم، اما قبول نکرد خیلی عصبانی شده بودم ناخواسته دستم را روی گردنش گذاشتم.
 
به خودم که آمدم متوجه شدم نفس نمی‌کشد. از ترس اینکه دستگیر نشوم جنازه را مثله کردم و بعد داخل کیسه نایلونی گذاشته و از خانه بیرون بردم و در اطراف تهران انداختم. کارت‌های مقتول هم دست پسرم بود و او پول‌های داخل کارتش را برداشت می‌کرد.
 
البته پسرم از ماجرای قتل خبری نداشت و به او گفتم این پول‌ها را از مهرنوش قرض می‌گیرم. با اعترافات پیرمرد به دستور بازپرس حبیب‌الله صادقی پسر او نیز بازداشت شد. پسر جوان در تحقیقات مدعی شد که از جنایت بی‌خبر بوده است.
 
اما از آنجایی که پیرمرد به تنهایی نمی‌تواسته دست به چنین جنایتی بزند و از سویی مدارک و شواهدی نیز به‌دست آمد که ردپای او را در این قتل پررنگ کرده است، به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت روانه بازداشتگاه شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
 
منبع: روزنامه ایران

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.