در گزیده گفت وگوی روزنامه آرمان ملی در دوشنبه ۱۶ فروردین آمده است: جمعهای که گذشت شاهد برگزاری نشست کمیسیون مشترک برجام با حضور طرفهای عضو در این توافق بودیم و نمایندگان همه طرف ها نیز از این نشست و ادامه این نشستها ابراز رضایت و استقبال کردند. این در حالی است که آمریکاییها نیز از این گفت و گو ها استقبال کردند و جن ساکی سخنگوی کاخ سفید نیز با اشاره به نشست آتی کمیسیون مشترک برجام در سهشنبه پیش رو گفت وگوهای غیرمستقیم با ایران در وین را به طور بالقوهای سازنده خوانده است. با این حال مقامات و مسئولان امر در کشورمان هرگونه مذاکره مستقیم و غیرمستقیم با آمریکا را منتفی دانستهاند. آنچه مسلم است تا زمانی که آمریکاییها به تعهدات خود در برجام بازنگردند و تمامی تحریمها را لغو نکنند این اظهار نظرها چندان دردی را دوا نخواهد کرد. همانطور که مقامات کشورمان بارها اشاره داشتهاند راه حل احیای برجام و بازگشت آمریکا به این توافق صرفا لغو تحریمها است. حال باید دید که آمریکاییها چه زمانی به این درک خواهند رسید تا به تعهدات خود عمل کرده و تحریمها را بردارند. در این راستا برای بررسی تحولات اخیر در نشست کمیسیون مشترک برجام، احتمال حضور آمریکاییها در نشست پیش رو، لغو تحریمها و تغییر موضع اروپاییها نسبت به ایران «آرمان ملی» با فریدون مجلسی دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل بینالملل به گفت و گو پرداخته است که میخوانید.
طرفین بــرجام از نشست کمیسیون مشترک برجام اظهار رضایت کرده و نشست آتی در وین را نیز سازنده توصیف کردهاند؛ این در حالی است که آمریکا نیز از این نشست استقبال کرده و احتمالا رابرت مالی به عنوان نماینده آمریکا در امور ایران نیز در این نشست شرکت کند؛ تحلیل شما از تاثیر این گفت و گوها بر فضای داخلی، منطقهای و بینالمللی چگونه است؟
تمام این مباحث مطرح شده و من شخصا امیدوار هستم که ما به سمت اعتدال برویم و در این شرایط سخت بیماری کرونا که در تحرک اقتصادی کشور نیز مثل همه دنیا تاثیر گذاشته دنیا که گویی از یک جنگ جهانی در آمده و احتیاج دارد به دنبال یک آرامش و اصلاحاتی برود و خطر درگیری را هرچه کمتر کند. با کینه توزی و پرخاشجویی نه میشود انتظار توسعه داخلی داشت و نه میتوان انتظار روابط بینالمللی داشت و نه میتوان انتظار داشت که سرمایهگذاران اعم از داخلی و خارجی بخواهند سرمایه خود را در معرض خطر قرار دهند. در منطقهای که خودشان مرتب با شعارها از جنگ و درگیری استقبال میکنند یا حداقل شعارش را میدهند. کسانی که نه در تولید نقشی دارند و نه در آثار وخیم تورم آسیب دیدند اما در جایگاههای محکمی میتوانند این شعار را بدهند. اما به هر حال مسئولان کشورها که به هر حال مسئولیتشان تامین منافع ملی و تامین آرامش و رفاه ملت است در شرایط خاص میتوانند از آنها انتظار گذشت و فداکاریهایی را داشت اما تا کی و چند سال؟
این شرایط التهابی باید آرامش پیدا کند و من احساس میکنم که چنین درکی نزد مسئولان جهانی و از جمله در ایران نیز وجود داشته باشد. اینکه بالاخره این مشکل منطقه با جنگ حل میشود یا آرامش و سازگاری طرفین با یکدیگر حل میشود، آرزوی مردم منطقه است. هر چند ممکن است دولتها به دلیل برخی مسائل بخواهند جور دیگری سخن گفته و اقدام کنند اما من احساس میکنم که تمایل و نیاز مردم منطقه را درک کردند. در خارج از ایران نیز در روابط بینالمللی همین وضع حکمفرماست. دنیا؛ دنیای رقابتی شده است. آن زمانی که انحصار تجارت بینالمللی در اختیار اروپا و آمریکا بود و ژاپن و کره جنوبی هم وارد شدند و در این انحصار به آنها پیوستند، سپری شده است. آن زمان از آن کشورهای بزرگ جهان چین و هند سردمدار بودند واکنون برزیل و ترکیه آمدهاند و خود ایران نیز این توانایی را دارد که در همین مسیر قرار بگیرد. این قدرتها به جای شرایط انحصاری، تحکمی و سلطهجویانه یک شرایط رقابتی ایجاد کردند و خودشان هم باید از آن دید سلطهجویانه پرهیز کنند. برای اینکه هیچ کشوری از اینکه نسبت به او برخورد سلطه گرانهای شود خودسر و راضی نخواهد بود.
برخی معتقدند با برخی اقداماتی که بایدن از ابتدای حضورش در کــــاخ سفید انجام داده نگاهش به ایران و منطقه نسبت به قـــبل از خودش تغییر کرده است؛ چه میزان با این گزاره موافقید؟
من فکر میکنم آمریکاییها در یک بـازنـگری دیگری نیز هستند و آن اینکه مبارزه برای به زانو درآوردن جمهوری اسلامی ولو اینکه مردم به زانو در بیایند فایده ندارد، اما این حرکت به سرانجامی نخواهد رسید چون ایران کشور خیلی بزرگی است و با کوبا و کره شمالی قابل مقایسه نیست. ایران سرزمین وسیعی با امکانات مختلف است که در درون خودش میتواند زنده مانده و ادامه دهد اما این کافی و در شأن مردم نیست. از طرفی آنها میبینند که با فشار به ایران یا در اختیار قرار دادن انحصار بازار نفت و انرژی به نفع اعراب خودشان را در معرض یک انحصار جدیدی میگذارند که در شرایط بحرانی ممکن است به زیان آنها تمام شود. ممکن است این امکانات به صورت ناگهانی در اختیار نیروهای رقیب قرار گیرد یا اینکه بازار به تدریج در اختیار کسان دیگری قرار گیرد که میتوانند نیازهای ایران را تامین کنند ولی برای ایران انحصار تامین نیازها در رابطه با یک کشور زیان بخش است.
چه در خرید که باید گران بخرند و چه در فروش که باید ارزان بفروشند و استقلال واقعی تجارتی خودشان تضعیف شود، البته ممکن است که آمریکاییها نیز به تدریج این بازارها را از دست بدهند. یا به تدریج ارزهای دیگری غیر از دلار وسیله مبادله قرار گیرد که به هر حال خواهد گرفت ولی ممکن است این کار با سرعت بیشتری صورت پذیرد. آن زمان دیگر کنترل تجارت خارجی از طریق اتاق پایاپای نیویورک هم امکانپذیر نخواهد بود. در نظارت بر امور بانکها که آیا تحریمهای آمریکا را اعمال میکنند یا نه به راحتی امکان پذیر نخواهد بود و آنها نیز منافع بیشتری را از دست میدهند. از این جهت است که کشورها باید بنشینند و با هم مذاکره کنند و طرفهایی که در پی براندازی دیگران هستند ضمن حفظ برخی از اصول در رویکرد خود تجدیدنظر کنند و اجازه دهند کشورهای منطقه آنهایی که درگیر هستند خودشان تصمیم بگیرند. ایران نیز اخلاقا و به صورت حقوقی در منطقه است و با اعراب تاریخ مشترک دارد و باید با کشورهای همسایه خود در یک همزیستی مسالمت آمیز قرار گیرد. به هر حال شرایطی که امروز وجود دارد و اینکه رئیس سازمان انرژی اتمی ایران که در مذاکرات حضور داشته سخنان امیدوارکنندهتری را نسبت به مذاکرات وین ابراز داشته.
پس از روی کار آمدن بایدن در آمریکا شاهد تغییر موضوع از سوی اروپاییها نسبت به ایران بودیم؛ چنانکه آنها در زمان ترامپ با تکیه بر قطعنامه۲۲۳۱ همراستا با ایران در مقابل ترامپ قرار میگرفتند؛ اما اکنون شرایط تفاوت کرده؛ اساسا این تغییر موضع و رویکرد از سوی اروپاییها از چه جهت است؟
باید دید تغییر موضع ایران چقدر در تغییر موضع اروپاییها تاثیر داشته است. اولا کشورهای غیر اروپایی و آمریکایی باید همیشه توجه داشته باشند که آمریکا یک کشور اروپایی جدا مانده در آنسوی آبها است. جامعهای اروپایی با درصد بیشتری از مهاجران مختلفی که از جاهای دیگر رفتند اما جامعه اصلی آمریکا همان جامعه اروپایی است که به هم پیوند دارند و در دو جنگ جهانی اول و دوم هم نشان دادند که چگونه در زمانی آمریکا به کمک اروپا آمد و آنها را نجات داد. در خصوص مسائل پیرامون برجام نیز باید توجه داشت که اروپا متحد ترامپ نیست؛ بلکه اروپا متحد وحامی کلیت آمریکا بوده است. آن چیزی که باعث میشد اروپا در برابر آمریکا موضع بگیرد در واقع موضعگیری در برابر سیاستهای ناپخته و فاشیستی ترامپ بود که برای اروپا خاطرات تلخی را زنده میکرد. دیدیم که در رای گیری در مجمع عمومی و شورای امنیت هم به تک روی واشنگتن رای ندادند.
لذا اکنون وقت آن است که با نیازی که آمریکا و اروپا به صلح جهانی و بیرون آمدن خودشان از بحران اقتصادی کرونا دارند مانند شرایط پس از جنگ در این طرف هم امیدوار باشند که مساله اصلی که مساله دیدگاه جمهوری اسلامی نسبت به رژیم صهیونیستی است به نوعی اصلاح شود که نه جمهوری اسلامی از مواضع حیثیتی خود جدا شود و هم تهدیدها برطرف شده باشد. لذا من این اعلام بایدن را که اشغال ساحل غربی رود اردن را بر نمیتابد نشانه مهمی از قدم آمریکا در نزدیک شدن آمریکا به قطعنامه ۲۴۲ سازمان ملل میدانم که موجودیت دولت فلسطین را با پایتختی قدس شرقی به رسمیت شناخته و فکر میکنم ایران نیز برای صلح و امنیت بینالمللی از خواسته اعراب در مورد رفع تظلمات رفته به مردم فلسطین و خواسته جمعی آنها حمایت کند. البته این حمایت بهتر است در قالب قطعنامههای شورای امنیت باشد نه علیه قطعنامهها که ایران را در موضع ضعف و در طرفیت با جامعه جهانی قرار دهد.
ثبت دیدگاه