
بحران کرونا در شبکههای اجتماعی به بستری برای تفسیرهای عجیب علیه حکومتها و حتی اعتبار دانش تبدیل شده است. عدهای معتقدند که “قدرتی تاریک” متشکل از حکومتها و دانشمندان در پشت این بیماری قرار دارد. ویروس کرونا را به “اسب تروآ” و بخشی از نقشهای بزرگ برای کنترل آدمیان تشبیه میکنند.
“کیوانان” (QAnon) جنبشی مرموز با زمینه راست افراطی در ایالت متحدهآمریکاست که ادعا میکند “دولتی پنهان” متشکل از گلوبالیستهای لیبرال دموکرات، بانکداران یهودی و نخبگان اقتصادی با گرایش شیطانپرستی و پدوفیلی و سادیستی و با پشتیبانی رسانههای لیبرال و شماری از هنرمندان هالیوود بر آمریکا تسلط دارد و شبکهای برای تجارت با کودکان ایجاد کردهاست.
“کیوانان” جنبشی آزاد و غیرمتشکل است که هواداران متعصب دونالد ترامپ در فضای مجازی در پیشبرد نظرات آن نقش چشمگیری دارند. مبتکر این جنبش شخصی با نام اختصاری “کیو” (Q) نخستین بار در سال ۲۰۱۷ در فضای مجازی پیامی رمزآلود فرستاده و خود را یک مقامعالیرتبه امنیتی ایالات متحدهآمریکا معرفی کرد.
“کیو” به مرور با فانتزیهای خود موفق شد یک “ایدئولوژی توطئه” تمام عیار بسازد و پیروان زیادی جلب کند. نوشتههای او در فضای مجازی غالبا به صورت رمزی است و افسانه “دولت پنهان” همواره در آنها تکرار میشود. پیش گوییهای “کیو” در بسیاری موارد نادرست از آب درآمده، اما این امر از وجهه او نکاسته و پیروانش این خطاها را یا “مانورهایی در خدمت نقشه اصلی” یا “پیامهایی ژرف و نافهمیدنی” ارزیابی میکنند.
چرا “تئوری توطئه”؟
جهان پس از پایان جنگ سرد در نتیجه روند گلوبالیزاسیون، هم در عرصه سیاست و هم اقتصاد پیچیدهتر شده است. این امر بسیاری از انسانها را برای فهم روندها و دگرگونیهای جهان با دشواری روبرو میکند. آسانترین راه برای غلبه بر این دشواری، توسل به “تئوری توطئه” است.
هنگامی که رویدادها، وضعیتها و تحولات اجتماعی تا جایی ساده شوند که به تزی برپایه دسیسه افراد یا گروههایی معین فروکاسته شوند، با “تئوری توطئه” روبرو هستیم. همه “تئوریهای توطئه” میکوشند مسائل بغرنج و پیچیده جهان را ساده و تکعلتی توضیح دهند.
البته ما در زندگی روزمره گاهی با توطئه روبرو هستیم و این توطئهها حتی به سهم خود میتوانند تاثیرگذار باشند. هیچکس نمیتواند تلاش لابیهای سیاسی، اشکال گوناگونی از اعمال نفوذهای اقتصادی و حتی برخی ساختارهای مافیایی را برای تاثیرگذاری بر روندهای سیاسی منکر شود.
“تئوریهای توطئه” به ویژه هنگام بروز بحرانها گسترش و طرفدار مییابند و هر چه رویدادهای جهان دیدناپذیرتر شوند و بحرانهای موجود به انسانها احساس ناامنی و تهدید بیشتری بدهند، زمینه برای بروز “تئوریهای توطئه” در جامعه فراهمتر میشود؛ زیرا “تئوری توطئه” علاوه بر ساده کردن پیچیدگیها، با ارائه الگوی توضیحی خود، وضعیتهای ناروشن را برطرف میکند.
برای نمونه پاندمی کرونا زمینه ایدهآلی برای گسترش “تئوری توطئه” فراهم کرده، زیرا وضعیت جهان را پیچیده و بیثبات کرده است. اوضاع هر روز تغییر میکند و این پاندمی پیامدهای سیاسی، اقتصادی و شخصی برای بسیاری از انسانها دارد و باعث ناامنی و ترس آنان میشود.

“تئوریای” که تئوری نیست
واژگان “توطئه” و “دسیسه” در وهله نخست اقداماتی پنهان علیه افراد یا نهادهایی خاص را به ذهن متبادر میکنند. وقتی از “تئوری توطئه” سخن میگوییم، منظورمان گمان دربارهی یک توطئهاست. در آغاز هر “تئوری توطئه” همواره بدبینی میان دو گروه اجتماعی وجود دارد.
“تئوری توطئه” تکعلتی است، یعنی پدیدههای معین و پیچیدهی اجتماعی یا رویدادهای تاریخی را به یک توطئه وصل میکند. مطابق “تئوری توطئه” پشت همه تحولات جهان، نقشهای پنهان نهفته است، هیچ چیز اتفاقی نیست و همه چیز با هم در پیوند است.
یکی از مشکلات “تئوری توطئه” این است که به معنای علمی کلمه “تئوری” نیست و در دانش تعریف روشن و واحدی برای آن وجود ندارد. “تئوری” یا “نظریه”، در دانش به یگانی علمی گفته میشود که در آن بودهها، مدلهای تصورشده و همچنین فرضیهها در یک کل پرداخته و در پیکرهای علمی پیشنهاد میشوند.
اگر یک “فرضیه توطئه” با مستنداتی تجربی ابطال شود، اما پیروان آن همچنان به آن باور داشته باشند، میتوان از “ایدئولوژی توطئه” سخن گفت. “ایدئولوژیهای توطئه” نیز مانند ایدئولوژیهای توتالیتر ادعای حقیقت مطلق دارند و بر شالوده دشمنپنداری استوارند.
“اسطوره توطئه” شکل افراطی “ایدئولوژی توطئه” است. طرفداران “ایدئولوژی توطئه” معمولا “توطئهگران” را نیروهایی واقعا موجود میدانند، در صورتی که طرفداران “اسطوره توطئه” معمولا از گروههایی تخیلی سخن میگویند؛ برای نمونه از موجوداتی که از سیارات دیگر به زمین آمده اند.
باورمندان “تئوری توطئه”
اینکه چرا آدمیان به “تئوری توطئه” باور میکنند، میتواند دلایل گوناگون داشته باشد. افرادی که “تئوریهای توطئه” را باور میکنند، اساسا نسبت به حکومتها و نهادهای آن بیاعتمادند.
گفتیم که در وضعیتهای ناروشن و تهدیدآمیز، اگر هم نتوان به یاری “تئوری توطئه” احساس نگرانی از تهدید را از میان برد، دستکم میتوان بر ناروشنی اوضاع غلبه کرد.
“تئوریهای توطئه” از این قابلیت برخوردارند که میتوانند ترس آدمیان را کاهش دهند. آنها در واقع نقش نوعی محافظ روحی را بازی میکنند.
خطرات “تئوری توطئه”
یکی از بزرگترین زیانهای باور به “تئوری توطئه”، تصویر جزمی و متصلبی است که برای آدمی از جهان ایجاد میشود و به دشواری میتوان آن را دگرگون کرد. کسی که یک بار در جهان “تئوری توطئه” راه گم کرده باشد، دیگر به سختی به استدلالات عقلی تن میدهد. هر کس تلاش کند با ارائه فکتها دیدگاههای او را تغییر دهد با بیاعتنایی روبرو میشود و چه بسا جزو “توطئهگران” به حساب آید.
افرادی که دارای روحیات و خلقیات “تئوری توطئه” هستند، اساسا به همه ساختارهای قدرت بیاعتمادند و حتی نظرات کارشناسان را نیز “تبلیغات نخبگان” میدانند. برای آنان هر استدلالی که از طرف منابع رسمی اعم از دانشمندان، کارشناسان، روزنامهنگاران و سیاستمداران مطرح میشود، خود به خود دروغ است.






ثبت دیدگاه