
خانوادههای خدمه سانچی سرانجام توانستند اولین گام مهم قانونی برای اثبات خطای دولت و شرکت ملی نفتکش را در اعلام فوت خدمه سانچی به اثبات برسانند.
بر اساس رأی قاضی رضا احمدیفیروزجایی در شعبه ۱۱۵ دادگاه عمومی حقوقی مجتمع شهید باهنر تهران، گواهیهای فوتی که از سوی سازمان ثبتاحوال کل کشور صادر شده بود، خلاف قانون شناخته و ابطال شد.
به این ترتیب، مطابق استدلال دادگاه شعبه ۱۱۵ از مجتمع شهید باهنر تهران، هیچکدام از دلایل و ادلهای که شرکت ملی نفتکش ایران، سازمان ثبتاحوال کل کشور و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به دادگاه ارائه داده بودند تا نشان دهند گواهی فوت را درست صادر کردهاند، مورد پذیرش دادگاه قرار نگرفت و قاضی تمام استدلالهای آنها را مردود اعلام کرد و دلایل قانونی وکلای خانوادههای خدمه سانچی را پذیرفت.
بر این اساس، رأی به ابطال گواهیهای فوت ۹ نفر از خدمه کشتی سانچی صادر شد که با گذشت ۲۰ روز از صدور رأی، با توجه به آنکه اعتراضی صورت نگرفت، رأی قطعی و لازمالاجرا شناخته شد.
در رأی نهایی آمده: «اینک دادگاه با بررسی اوراق و مدارک پرونده و مطالعه لوایح تقدیمی از سوی وکلای خواهانها و نمایندگان خواندگان ردیف اول و دوم و استعلام قضائی اخذشده، نظر به اینکه: اولا- دلایل و مدارک قطعی بر فوت اشخاص مزبور وجود ندارد و گواهیهای فوت صادره منطبق با قوانین و مقررات مربوطه نیست، چراکه آنچه مسلم و مورد یقین است زندهبودن اشخاص موضوع گواهی فوت قبل از حادثه نفتکش است و با بروز حادثه هیچ دلیل یقینآور مبنی بر فوت آنان در دست نیست و صرفا گزارشات مبنی بر فوت احتمالی است.
با وجود شک بر فوت، اصل استصحاب ابقای ماکان است. زندهبودن افراد قبل از حادثه یقینی بوده و با حصول شک اصل بر زندهبودن آنان است.
با این توصیف دادگاه دعوای مطروحه را به لحاظ اینکه گواهی فوت صادره برخلاف تشریفات قانونی ازجمله ماده ۲۶ قانون ثبتاحوال و مواد ۱۰۱۱ و ۱۰۲۰ (بند ۳) و ۱۰۲۵ قانون مدنی صادر گردید، وارد و ثابت دانسته و به استناد ماده ۴ قانون ثبتاحوال و ماده ۱۹۸ قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۷۹، حکم ابطال ثبت واقعه فوت و نیز ابطال گواهی فوت اشخاص مزبور صادر و اعلام مینماید».
این رأی که در تاریخ ۲۳/۱۱/۱۳۹۹ صادر شده است، با وجود گذشت ۳۰ روز کماکان مورد اعتراض قرار نگرفت و اکنون رأی قطعی و لازمالاجرا تلقی میشود.
چرا صدور این آرا مهم است؟
در اینجا بدون قضاوت درباره آنچه رخ داده است، به چند نکته مهم، اما کوتاه اشاره میکنیم:
۱. به فرض آنکه فوت خدمه محرز میشد، مطابق قانون مدنی اول باید گواهی فوت فرضی یا موت فرضی برای خدمه صادر میشد و آنها را مفقودالاثر اعلام میکردند.
۲. ۱۷ نفر از اعضای خانواده ۹ خدمه سانچی که به دادگاه شکایت بردهاند، بههیچوجه فوت را قبول نداشته و اعلام میکردند مطابق قانون باید حکم فوت فرضی اعلام شده و خدمه مفقودالاثر شناخته میشدند.
۳. عوارض صدور گواهی فوت فرضی و مفقودالاثری برای دولت و شرکت ملی نفتکش آن بود که هم باید تمامی هزینهها را همچنان بهعنوان کارمند پرداخت میکردند و هم برای پیداکردن خدمه مفقودالاثر از صلیب سرخ جهانی یا گشتهای دریایی تقاضا میکردند که به دنبال مفقودین بگردند، اما با صدور گواهی فوت، این مسئولیت از شانههای آنها برداشته شد.






ثبت دیدگاه